نکاتی برای راه اندازی کسب و کار طراحی لباس و مد
فکر کنم این هفته کمی متفاوت از چیزی است که من معمولا ارسال می کنم. هفته بزرگی برای سوالات بود. در واقع، صندوق ورودی من پر از سؤالات در مورد جنبه های مختلف راه اندازی، راه اندازی و رشد یک تجارت مد و طراحی لباس است. و بنابراین فکر کردم مفید خواهد بود که پستی با نکاتی برای راه اندازی یک کسب و کار طراحی لباس و مد که به برخی از این سؤالات پاسخ می دهد ارائه دهم.
اینها برخی از سوالاتی هستند که اغلب از من پرسیده می شود.
بنابراین، اینجا می نویسم . .
کجا می توانم برای برند خود سرمایه گذار پیدا کنم؟
میدانم که نمیخواهید این را بشنوید، اما یافتن سرمایهگذار برای یک برند مد که یکی از معیارهای زیر را برآورده نمیکند تقریباً غیرممکن است: (1) میلیونها درآمد از فروش، (2) 1 میلیون دنبال کننده در شبکههای اجتماعی، یا (3) یک جزء اصلی فناوری.
در عوض چه کاری می توانید انجام دهید؟
. وام های مشاغل کوچک بررسی کنید.
. از پول کار روزانه خود یا کارهای جانبی خود استفاده کنید (اگر اضافی دارید، متوجه می شوم که این برای همه صادق نیست)
. سرمایه جمعی. اگر کار روزانه باز هم فرصت کافی برای سرمایه گذاری در کسب و کار مد را برای شما باقی نمی گذارد، سرمایه گذاری جمعی می تواند راهی عالی برای تامین مالی کسب و کار مد شما باشد.
چگونه یک مربی پیدا کنم؟
بزرگترین اشتباهی که با طراحانی که به دنبال مربی هستند، میبینم، این باور است که یک مربی به شکل فردی میآید که فوقالعاده موفق است و رسماً اعلام میکند ‘من مربی شما هستم!’
مربیگری در همه اشکال وجود دارد – مربیگری همتا یکی از موارد مورد علاقه من است – و پیدا کردن یک مربی اغلب بیشتر به باز کردن چشمانتان به افرادی است که قبلاً در حلقه شما هستند.
اگر منتظر پیشرفت باشید زیرا منتظر هستید تا ‘مربی’ شما بیاید و هر آنچه را که باید بدانید به شما آموزش دهد، واقعاً برای همیشه منتظر خواهید بود.
که من را به دومین نکته درباره این موضوع می رساند – افراد زیادی از کلمه مربی به عنوان جایگزینی برای مشاوره رایگان استفاده می کنند. مربیان به شما نمی گویند چه کاری انجام دهید. در عوض، آنها به کارهایی که انجام دادهاید گوش میدهند و به شما نکات و توصیههایی برای حرکت به جلو میدهند. اما اگر برای انجام کار اول تلاش نکنید، هرگز وقت خود را به شما نمیدهند.
کجا می توانم کارخانه ای را پیدا کنم که بتوانم به آن اعتماد کنم؟ من نمی خواهم آنها طرح های من را بدزدند.
راستش را بخواهید، اکثر کارخانه ها در کار دزدیدن طرح های شما نیستند.
مطمئناً، مواردی با مارک های بزرگتر گزارش شده است، اما نادر است. و این احتمال وجود دارد که یک کارخانه، با تمام کارهایی که مشتری باید انجام دهد، وقت خود را صرف دزدیدن الگوی دامن A-line شما کند، آنقدر کم است که حتی برای نگرانی در مورد آن وقت و انرژی شما تلف می شود.
تحقیقات خود را انجام دهید، از طراحان همکار برای معرفی بخواهید، انتظار نداشته باشید که یک کارخانه یک NDA امضا کند، و وقت خود را بر تجارت مد، نام تجاری و مأموریت خود متمرکز کنید.
اصلا از کجا شروع کنم؟
چند سوال از خود بپرسید:
.چه چیزی می خواهم ایجاد کنم؟
.چرا می خواهم آن را ایجاد کنم؟
.چگونه می توانم این کلمه را بیان کنم؟
.چگونه می توانم پول ایجاد و بازاریابی آن را بدست بیاورم؟
.به چه کسی خدمت کنم؟
.چگونه به مردم برسم؟
شما به یک طرح تجاری فانتزی و طولانی نیاز ندارید. اما شما باید بتوانید به سوالات بالا پاسخ دهید.
من به بازاریابی کمک می کنم و در رسانه های اجتماعی ، وبلاگ نویسی و ایمیل وحشتناک هستم. از کجا می توانم کسی را برای کمک به این کارها ارزان پیدا کنم؟
اگر میخواهید وبلاگنویسی، پستگذاری در رسانههای اجتماعی و بازاریابی ایمیلی را در ابتدای راهاندازی برندتان به دیگران بسپارید، به خودتان و کسبوکارتان آسیب میرسانید.
ابتدا، اجازه دهید بحث کنیم که اگر میخواهید کار با کیفیت باشد، معمولاً نمیتوانید این خدمات را با قیمت پایین پیدا کنید. هر کسی را که استخدام می کنید باید برند، صدای شما، ارزش های شما و مشتری شما را درک کند تا بتواند کار خوبی انجام دهد. و این نوع دانش مستلزم استعداد است، و این ارائه دهندگان خدمات به درستی هزینه های مربوطه را دریافت خواهند کرد. اگر این خدمات را ارزان مییابید، پس من حاضرم شرط ببندم که خدمات واقعاً باکیفیتی ارائه نمیدهند.
و علاوه بر این، هیچ راه بهتری برای ایجاد یک نام تجاری قوی و یک ارتباط قوی با مشتری شما وجود ندارد تا اینکه با آنها صحبت کنید و با آنها صحبت کنید.
حضور در رسانههای اجتماعی، نوشتن آن ایمیلها و پستهای وبلاگ، اینها چیزهایی هستند که به شما امکان میدهند واقعاً بشناسید مشتری شما کیست. من واقعاً معتقدم که این وظایف نباید در چند سال اول کسب و کار شما واگذار شود.
آیا می خواهید صاحب یک تجارت مد شوید؟ در این صورت شما این تجمل را ندارید که جملاتی مانند «من در نوشتن بدم میآید، بنابراین نمیتوانم وبلاگ بنویسم» یا «نمیدانم درباره چه چیزی به آنها ایمیل بزنم، بنابراین نمیتوانم». با تحقیق، تلاش، یادگیری، و سپس تنظیم کردن در حین حرکت دست به کار شوید. خودشه.
بنابراین شما بروید. اینها پنج مورد از متداول ترین سوالاتی است که من میپرسم. امیدوارم پاسخهای من برخی چیزها را برای شما روشن کند و دوز کوچک عشق سخت من به شما انگیزه دهد که به کار بپردازید.
آخرین دیدگاهها